خامنه ای>
|
|
*****
شعار ما
نه اسلام -
نه قرآن - جاوید نام ایران
آنچه که
خونخوارخمینی نماینده راستین اسلام و قرآن برای ایرانیان بجای گذاشت؛ شناخت به
چهره راستین اسلام ناب محمدی و آگاهی به سرشت اهریمنی و سیاه دل آخوند های شیعه و
بیزاری و ننگ و نفرت از تسبیح بدستان به اصطلاح روشنگر ،،، است و بس : نه اسلام -
نه قرآن - جاوید نام ایران
توجه توجه توجه
سایه جنگ بر فراز ایران؛ حامیان و مخالفان در فضای مجازی
حکومت ایران و شاخه برون مرزی سپاه پاسداران
(سپاه قدس) به برنامهریزی علمیات تروریستی در آمریکا متهم شدهاند؛ اتهامی که بحث
حمله نظامی به ایران را بیش از گذشته مطرح کرده. کاربران ایرانی فضای مجازی در این
باره نوشتهاند.
اتهام آمریکا علیه ایران در مورد برنامهریزی ترور سفیر عربستان سعودی در این کشور،
گمانهزنیهایی را در مورد تبعات این ماجرا برای جمهوری اسلامی در پی داشت. برخی
کارشناسان سیاسی این احتمال را مطرح میکنند که در صورت اثبات صحت این موضوع،
آمریکا ممکن است ایران را مورد تهاجم نظامی قرار دهد.
در همین حال، برخی از
کارشناسان و فعالان سیاسی میگویند، نفس طرح این موضوع هم برای حکومت جمهوری اسلامی
خطرناک است. آنها به تجربه عراق اشاره میکنند که بر اساس اتهاماتی واهی، که دولت
صدام حسین را متهم به داشتن سلاح کشتار جمعی میکرد، زمینهی حمله نظامی آمریکا و
متحدانش را به این کشور فراهم شد.
گرچه شرایط تفاوت بسیاری کرده و به نظر
نمیرسد آمریکا پس از چند جنگ در منطقه خلیج فارس و شمال آفریقا، در حالی که بحران
اقتصادی نیز این کشور را با مشکلات زیادی مواجهه کرده، آمادگی لازم برای رویارویی
همهجانبه و سرنگونی حکومت ایران با استفاده از اهرم نظامی را داشته
باشد.
کاربران فضای مجازی به این حوادث واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند.
برخی از این کاربران با خوشحالی اتهامات ایالات متحده را تکرار و در پس این ماجرا
سرنگونی حکومت اسلامی در تهران را جستجو میکنند. گرچه موضوع حملهی نظامی به ایران
در فضای مجازی مدافعان علنی زیادی ندارد، اما میتوان کسانی را یافت که از این
اتفاق به عنوان تنها راه تغییر حکومت در ایران یاد میکنند.
در همین حال
بخشی از وبلاگنویسان که این اتهامات را زمینهی احتمالی بروز جنگی علیه جمهوری
اسلامی ارزیابی میکنند، از تبعات این جنگ احتمالی برای مردم ایران نوشتهاند.
تقریبا همه منتقدان هرگونه اقدام نظامی را "مخالفان میانهرو" حکومت ایران تشکیل
میدهند.
پازلی که هر روز کاملتر میشود
امین
ثابتی، نویسنده وبلاگ «ندای امروز»، در مطلبی به یادداشتی که ۲۹ خرداد سال گذشته
(۱۳۸۹) در مورد بلندتر شدن صدای طبل جنگ نوشته اشاره کرده و بخشی از آن یادداشت را
اینگونه نقل میکند: «جنگسالاران دو طرف ماجرا (ایرانی و آمریکایی) از هرگونه
درگیری نظامی بین این دو کشور با اشتیاق زیادی استقبال میکنند. باید مراقب بود…
صدای طبلهای آغاز جنگ، از دور دستها در حال شنیده شدن است».
وی میگوید که تحلیلگر سیاسی نیست، اما «این پازلى که داره براى ایران پیش
میره نتیجه خوبى نداره و حالا با هم روزنامه فیگارو در خبری از انتشار گزارش جدید
آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن گفته است که در آن از تلاش ایران برای ساخت بمب
اتمی خبر می دهد».
امین می افزاید: «اگر تمامی اخبار این دو هفته را در کنار
هم بگذاریم، پازل حملهی نظامی به ایران هر روز کامل تر میشود! پازلی که تصویر آن
مورد علاقهی دو گروه تندرو در ایران و آمریکا است که حیاتشان در جنگ، درگیری و
بحران است».
سینوهه از خوانندگان وبلاگ ندای امروز در زیر این مطلب به نقل
جملهای از نیچه قناعت کرده است: «جهان اکنون قلمرو اوباش
است».
ایرانهراسی با چاشنی دشمنتراشی
نویسنده
وبلاگ «معمای مردان رقصان» در مطلبی با عنوان «پروژهی ایرانهراسی» به این ماجرا
پرداخته است. وی در ابتدا دلایل مخالفان و موافقان ادعای طرح از سوی ایالات متحده
آمریکا را بررسی کرده است: «هواداران این اتهام مطرح میکنند که اعلام اتهامی در
این سطح از سوی شخص رئیس جمهور آمریکا و بلندپایهترین مقامات سعودی بیاساس بودن
آن را منتفی میکند».
به باور این وبلاگنویس، منتقدان نیز استدال قابل
توجهی دارند: «مخالفین این ادعا نیز اساساً قائل شدن صلاحیت اخلاقی برای آمریکا (به
عنوان یک طرف این مناقشه) را روش محکمهپسندی نمیدانند و در پاسخ میگویند: در
مورد پروژه عراق نیز شخص کالین پاول و جک استرو مشخصاً از مدارک و شواهد محکم از
داشتن سلاحهای کشتار جمعی صدام یاد میکردند و امروز مشخص شده که چنین ادعایی صحت
نداشته است. در مورد جنگ ویتنام هم حمله ویتنام شمالی به ناوشكن آمریكایی مادوكس
بهانه ورود آمریکا به جنگ بود که بعدها مشخص شد که چنین اتهامی ساختگی بوده
است».
وی همچنین در مورد موانع این اقدام برای حکومت ایران دچار تردید است و
اضافه میکند: «(این) عملیات گویا طوری طراحی شده که کشف شود مانند پرداخت پول از
طریق انتقال رسمی بانکی به حسابی در نیویورک در صورتی که معمولاً چنین اعمالی از
طرق غیررسمی چون پولشویی صورت میگیرد».
این بلاگر در مورد اهداف طرح این
اتهامات گمانهزنیهایی را مطرح میکند: «شکاف در درون حاکمیت ایران، تحریم نفتی از
طریق تحریم بانک مرکزی این کشور (اعلام غیررسمی جنگ)، حمله محدود یا گسترده نظامی
از سوی آمریکا یا سعودی به ایران، تقوبت جایگاه انتخاباتی اوباما در برابر منتقدین
تند و تیز جمهوریخواه، انحراف نگاه جهانی و منطقهای از مسئله صلح اسرائیل و
فلسطینیان».
وی معتقد است، زمان ممکن است واقعیت ماجرا را مشخص کند، اما این
اتهامات به آمریکا در گسترش پروژهی ایرانهراسی کمک خواهد کرد. چالشی که به باور
نویسنده وبلاگ معمای مردان رقصان، بخشی اعظمی از آن ناشی از پریشانگویی
غیرمسوولانه و یا اقدامات نمایشی چون اعزام ناو جنگی به سوی خلیج مکزیک برای به
چالش کشیدن نظامی آمریکا است که به جای تضمین امنیت ملی بهانه برای افزایش تحریمها
و درگیری نظامی میدهد.
این وبلاگنویس گریزی هم به حوادث پس از انتخابات
زده و می نویسد: «بن بست سیاسی حاکم بر فضای ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری،
بیکفایتی رو به گسترش در سطح مدیریت کشور و دشمنتراشی دامنهدار، رقبای منطقهای
و آمریکا را گام به گام به این نتیجه رسانده است که این فرصتی بینظیر برای پیشبرد
پروژهی ایرانهراسی است.
هراس از جنگ و خشمگین از
هموطنان
نویسنده وبلاگ «آزادی و آبادی» که با عنوان "آزادی"
مینویسد، یکی دیگر از مخالفان حملهی نظامی به ایران است. وی در ابتدای نوشتهاش
از کسانی که با خوشحالی در زیر اخبار مربوط به این اتهامات، نظراتی در موافقت با
حملهی نظامی به ایران منتشر میکنند، مینویسد: «فارغ از اینکه حقیقت جریان عملیات
در خاک آمریکا چه بوده و عواقبش چه باشد. به عنوان شهروند اون مملکت، باید چیزی را
برای خود روشن کنیم، که تاریخ روشنگر است. در هیچ مقطعی از تاریخ سرزمینمان، جنگ و
اشغال خارجی به نفع مردمان ما تمام نشده و نخواهد شد! جنگ به نفع هیچکس در درازمدت
نبوده و نیست. نه مردم ما و نه مردم هیچ کجای دیگر»!
این وبلاگنویس اضافه
میکند: «آن کسانی که از روی نادانی و شاید مزدوری، برای لحظات فرود آمدن موشکهای
بیگانه لحظهشماری میکنند، که غالبا دور از وطن نشستهاند و در خیالی خام برای خود
خائنانه سهم میتراشند، نمیفهمند که زیرساختهای یک کشور دههها طول میکشد که
ساخته شود؟! نمیفهمند که مردم هموطنشان تحمل ماهها و شاید سالها قحطی و گرسنگی
و بیآبی و برقی بعد از اشغال رو ندارند؟! نمیفهمند یا خود را به نفهمی زدهاند که
جنگ در یک کلام مقولهای است غیر قابل پیشبینی؟»
اما یکی از خوانندگان این وبلاگ معتقد است که در میان همه این هیاهوها آنچه فراموش
شده مقصر اصلی است. وی مینویسد: «ما هم بجای مقصر اصلی یعنی خامنهای و دار و
دستهاش مدام شروع به متهم کردن آمریکا و هموطنان خارج از کشور و ... میکنیم. بابا
انصاف کجا رفته؟ اگر به تاریخ نگاه کنید برای اتفاقاتی کوچکتر از این جنگ راه
افتاده! بجای نکوهش دیگران بدنبال بمبگذار بگردید»!
ایرج، دیگرخواننده این
وبلاگ، از مدافعان حمله نظامی به ایران است. وی نظر خود را اینگونه شرح میدهد:
«هیچ دیکتاتوری درتاریخ به جز با جنگ نرفته … مردم ایران دو راه بیشترندارند یا
باید همه باهم یکصدا نفی این حکومت را صدا بزنند یا اینکه دنیا برای دفاع از خود
وارد جنگ میشود. بخاری ازمردم بلند نمیشه، فقط جنگ میمونه».
جیمز
باندهای قرن بیستم
فرشاد، نویسنده وبلاگ «شورهزار»، با صراحت از
عدم دخالت ایران در این ماجرا مینویسد. وی با طرح این سوال که این عملیات
تروریستی چه سودی برای ایران میتوانست داشته باشد؟ میافزاید: «ایران در ترورهای
برونمرزی سابقهای بس طولانی دارد، ولی برای تک تک آنها توجیه وجود داشت. اتفاقاً
ایران راسا وارد ترورهایی نشد که در بالانس سود و ضرر آن برای ایران ضرر بود.
حاکمیت ایران تشکیل شده از "عموما" سیاستورزانی تند و رادیکال که راه و رسم
سیاستورزی را فرا گرفتهاند و نشان دادهاند که برای بقای خود حاضرند از اصول خود
نیز بگذارند و نامه از پس نامه از بیت رهبر و خیابان پاستور با آقای اوباما رد و
بدل کنند.»
این وبلاگنویس در ادامه مطلبش دلایلی را طرح میکند که به باور
وی بر سناریویی آمریکایی − عربستانی دلالت دارد؛ مواردی همچون تضعیف جایگاه
اسرائیل، آمریکا و عربستان پس از اتفاقات کشورهای عربی و تنش میان اعراب و آمریکا
بر سر تشکیل دولت مستقل فلسطینی.
فرشاد در پایان مطلبش تصریح میکند: «شخصاً
نه معتقدم که حاکمیت ایران خود را ملتزم به قوانین جهانی میداند و نه این که از
انجام ترورهای دولتی، مشابه آنچه که تا الان بارها در خارج و چندین برابر آن بر
علیه مردم انجام دادهاند که آخرین نمونه آن جنایات خیابانی بعد از انتخابات اخیر
است ابایی دارد، ولی قویا معتقدم که میدانند که میدان سیاستورزی با فیلمهای اکشن
آمریکایی که در آن جیمز باند توطئه مابین دو ملت را کشف و خنثا می کند، متفاوت
است».
یکی از خوانندگان این وبلاگ اما معتقد است، عقلانیت مورد نظر فرشاد در
حکومت ایران وجود ندارد. تقلب در انتخابات و تلاش برای انتقال موشک به بروکسل را هم
به عنوان نمونهی اشاره کرده است. اما نوید، دیگر خواننده وبلاگ شورهزار، میگوید:
«جنس این حرکت سیاسی و غیراخلاقی از جنس تهمتها و شایعه پراکنیهای کیهان و
احمدینژاد است. فقط در مقیاسی بزرگتر و از زبان کشوری که از قرار اتفاق اون هم
دوست دارد نقش منجی جهان رو بازی کند. اولین چیزی که با خواندن این سناریو به ذهنم
رسید سریال فرار از زندان و 24 بود».
گرد آورنده:رفیق بهادر
شده مقصر اصلی است. وی مینویسد: «ما هم بجای مقصر اصلی یعنی خامنهای و دار و
دستهاش مدام شروع به متهم کردن آمریکا و هموطنان خارج از کشور و ... میکنیم. بابا
انصاف کجا رفته؟ اگر به تاریخ نگاه کنید برای اتفاقاتی کوچکتر از این جنگ راه
افتاده! بجای نکوهش دیگران بدنبال بمبگذار بگردید»!
ایرج، دیگرخواننده این
وبلاگ، از مدافعان حمله نظامی به ایران است. وی نظر خود را اینگونه شرح میدهد:
«هیچ دیکتاتوری درتاریخ به جز با جنگ نرفته … مردم ایران دو راه بیشترندارند یا
باید همه باهم یکصدا نفی این حکومت را صدا بزنند یا اینکه دنیا برای دفاع از خود
وارد جنگ میشود. بخاری ازمردم بلند نمیشه، فقط جنگ میمونه».
جیمز
باندهای قرن بیستم
فرشاد، نویسنده وبلاگ «شورهزار»، با صراحت از
عدم دخالت ایران در این ماجرا مینویسد. وی با طرح این سوال که این عملیات
تروریستی چه سودی برای ایران میتوانست داشته باشد؟ میافزاید: «ایران در ترورهای
برونمرزی سابقهای بس طولانی دارد، ولی برای تک تک آنها توجیه وجود داشت. اتفاقاً
ایران راسا وارد ترورهایی نشد که در بالانس سود و ضرر آن برای ایران ضرر بود.
حاکمیت ایران تشکیل شده از "عموما" سیاستورزانی تند و رادیکال که راه و رسم
سیاستورزی را فرا گرفتهاند و نشان دادهاند که برای بقای خود حاضرند از اصول خود
نیز بگذارند و نامه از پس نامه از بیت رهبر و خیابان پاستور با آقای اوباما رد و
بدل کنند.»
این وبلاگنویس در ادامه مطلبش دلایلی را طرح میکند که به باور
وی بر سناریویی آمریکایی − عربستانی دلالت دارد؛ مواردی همچون تضعیف جایگاه
اسرائیل، آمریکا و عربستان پس از اتفاقات کشورهای عربی و تنش میان اعراب و آمریکا
بر سر تشکیل دولت مستقل فلسطینی.
فرشاد در پایان مطلبش تصریح میکند: «شخصاً
نه معتقدم که حاکمیت ایران خود را ملتزم به قوانین جهانی میداند و نه این که از
انجام ترورهای دولتی، مشابه آنچه که تا الان بارها در خارج و چندین برابر آن بر
علیه مردم انجام دادهاند که آخرین نمونه آن جنایات خیابانی بعد از انتخابات اخیر
است ابایی دارد، ولی قویا معتقدم که میدانند که میدان سیاستورزی با فیلمهای اکشن
آمریکایی که در آن جیمز باند توطئه مابین دو ملت را کشف و خنثا می کند، متفاوت
است».
یکی از خوانندگان این وبلاگ اما معتقد است، عقلانیت مورد نظر فرشاد در
حکومت ایران وجود ندارد. تقلب در انتخابات و تلاش برای انتقال موشک به بروکسل را هم
به عنوان نمونهی اشاره کرده است. اما نوید، دیگر خواننده وبلاگ شورهزار، میگوید:
«جنس این حرکت سیاسی و غیراخلاقی از جنس تهمتها و شایعه پراکنیهای کیهان و
احمدینژاد است. فقط در مقیاسی بزرگتر و از زبان کشوری که از قرار اتفاق اون هم
دوست دارد نقش منجی جهان رو بازی کند. اولین چیزی که با خواندن این سناریو به ذهنم
رسید سریال فرار از زندان و 24 بود».
گرد آورنده:رفیق بهادر
تحریف رسمی قرآن توسط حکومت
حکومت ولایت فقیه رسما دست
به تحریف قرآن زد
حدود یک ماه پیش که برای کاری به سایت “پارس قران(www.parsquran.com)” سر
زده بودم دیدم که مرجع حکومتی و شکرفروش آخوند مکارم شیرازی در یکی از آیه های مورد
بحث قران دست به تحریف ترجمه زده.این سایت که پربازدیدترین سایت فارسی درباره قران
است از 3 مرتجم (فولادوند-خرمشاهی و مکارم شیرازی) ترجمه و تفسیر دارد.و از بین این
3 مترجم ترجمه مکارم شیرازی بسیار جالب است چ...ون ترجمه اش
را بر طبق منافع حکومت انجام می دهد!.یکی از آیه های مورد بحث آیه 34 سوره نسا هست
که در آن مردان را مسلط ر زنان معرفی می کنه و به انها اجازه کتک زدن زنان را می
دهد.ابتدا ترجمه آیه مورد نظر:
“مردان بايد بر زنان مسلط باشند چرا كه
خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى ديگر برترى بخشيده است، و نيز از آن روى كه
مردان از اموال خويش [براى زنان] خرج مىكنند، زنان شايسته آنانند كه مطيع و در غیبت
شوهران حافظ منافعآنها باشند، و زنانى كه از نافرمانيشان نگرانيد، بايد نصيحتشان
كنيد و [سپس] در خوابگاهها از آنان دورى كنيد [و سپس اگر لازم افتاد] آنان را کتک
بزنید آنگاه اگر از شما اطاعت كردند، ديگر حق هیچ گونه ستم ندارید و خداوند
بلندمرتبه بزرگوار است” (ترجمه الهی قمشه ای و مشابه ترجمه خرمشاهی و فولادوند)
ترجمه خنده دار مکارم شیرازی را ببینید:
“مردان، خدمتگزار زنانند،
بخاطر برتريهايي كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار
داده است و به خاطر انفاقهايي كه از اموالشان (در مورد زنان) مي كنند، و زنان صالح
آنها هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقي
كه خدا براي آنان قرار داده، ميكنند. و (اما) آن دسته از زنان را كه از طغيان و
مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! و (اگر مؤ ثر واقع نشد،) در بستر از آنها
دوري نماييد! و (اگر آنهم مؤ ثر نشد
باز هم جنایت
. . .
دانشجوی ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد در ......یکی از
رشته های مهندسی..به خاطر یک قوطی آبجو،بعد از 6 روز بازداشت....29 بار تجاوز توسط
7 نفر...در آخر 80 ضربه حد!!!!به نظرتان در نگاه او چه دیدم؟؟؟؟فقط
نفرت!!!!!!!!!!!!!!!با توام ای کسی که حتی حوصله انتشار این خبر تکراری را
نداری!!!!!همین کار کوچک را میتوانی انجام دهی؟؟؟
دانشجوی ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد در ......یکی از
رشته های مهندسی..به خاطر یک قوطی آبجو،بعد از 6 روز بازداشت....29 بار تجاوز توسط
7 نفر...در آخر 80 ضربه حد!!!!به نظرتان در نگاه او چه دیدم؟؟؟؟فقط
نفرت!!!!!!!!!!!!!!!با توام ای کسی که حتی حوصله انتشار این خبر تکراری را
نداری!!!!!همین کار کوچک را میتوانی انجام دهی؟؟؟
باز هم اختلاس
فاجعه ملی اختلاس 1450000000000000 چاپ غیر قانونی چک پول توسط دولت
کودتا
این فاجعه عظیم ملی بزرگترین تخلف مال یک دولت درتاریخ بشریت است
دولت بطور غیر قانونی و مخفیانه توسط بانک مرکزی و بانک ملی مبلغ 14 هزار و پانصد
میلیارد تومان چک پول چاپ و وارد گردونه اقتصادی کرده است
بعد از افشای این
فاجعه توسط ریاست بانک صادرات و .... رییس بانک ملی به کانادا گریخت
از طرف
بیت رهبری امروز دستور اکید برای جلو گیری از افشای این رسوایی صادر شده است
..
کودتا
این فاجعه عظیم ملی بزرگترین تخلف مال یک دولت درتاریخ بشریت است
دولت بطور غیر قانونی و مخفیانه توسط بانک مرکزی و بانک ملی مبلغ 14 هزار و پانصد
میلیارد تومان چک پول چاپ و وارد گردونه اقتصادی کرده است
بعد از افشای این
فاجعه توسط ریاست بانک صادرات و .... رییس بانک ملی به کانادا گریخت
از طرف
بیت رهبری امروز دستور اکید برای جلو گیری از افشای این رسوایی صادر شده است
..
Asylum case of Hadi Abdollahian
تصویری که مشاهده میکنیدیک جوان ایرانیست که توسط رژیم جنایتکار آخوندی مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار گرفته....از هموطنان عزیز خواهشمندم به آدرس اینتر نتی زیر عکس مراجعه کنید و توماری که در حمایت از این جوان تهیه شده را امضاء کنید
ودر صورت داشتن فیسبوک یا شبکه های اجتماعی دیگر آن را به اشتراک بگزارید
با تشکر
رفیق بهادر
Does everyone agree with the wording? Shall we start the campaign
Re: Asylum case of Mr Hadi Abdollahian holder of the UNHCR registration no
385-11C04414, reference number 2011/PLN/01217, national of Iran, born on
09/03/1991.
Here is the petition, go for it:
http://www.gopetition.com/petitions/save-hadi.html
Save
Hadi www.gopetition.com
Hence
Dear UNHCR officer,
As a human rights activist, I am writing to express my deepest concerns
regarding the status of the above-named asylum seeker whose application is
currently under consideration in Turkey while he is waiting for his substantive
interview to take place.
Whilst in Iran, due to his, and his father’s activities against the current
regime, Hadi has been subject to such various ill-treatments as torture, rape,
imprisonment and other forms of discriminatory behaviours, for which visual and
medical evidences are available.
Hadi was the designer of two well-known website both of which were later used
to spread anti-regime materials. Evidence is accordingly available on the
internet and shall be submitted to your office, too. Mr Abdollahian’s father,
who was a senior airforce pilot during the previous regime of Iran, was killed
in a suspicious road incident in Iran in 2008 following which the authorities
refused to further pursue the case.
A brief summary of one of the events Hadi has be gone through would be as
follows:
After the death his father, Hadi was contacted by the Intelligent Services
agents, accused to be doing what his father was doing, and to be a Pan Azeri,
and was thus forced to cooperate with them. During a meeting, he was told that
those responsible for his father’s death will only be found if he accepts the
cooperation. He was thereby forced by the agents to cooperate in Computer and IT
related matters. Following the 2009 election and the Green Movement in Iran, and
after observing what was being done to people, he decided to upload the clips
taken from the event onto the internet, that is, to one of his well-known
websites. This was action was perceived by the agents of the regime, upon which
he gets summoned to the Islamic Revolutionary Court of Tabriz, East Azerbaijan.
Once he returns home from a short holiday, he gets beaten up very badly in front
of their house by several members of the Basij force, following which he makes a
note on his website describing the event. The next day, he gets arrested and
blindfolded, and was taken to place that he describes as a “smelly basement”,
where he was severely tortured, hit with pipes and thick sticks, sexually raped,
abused, humiliated, and said that the next time he will end up dead. He is
thereafter blindfolded again, and thrown out of a car in the countryside of his
city, Ahar.
As a result of the aforementioned events, and various other incidents faced
by Hadi, he is now suffering from severe Posttraumatic Stress Disorder (PTSD),
insomnia, nightmares, and is highly suicidal. He is also suffering from various
physical difficulties such as constant backaches, headaches, heartburns, and is
in serious need of medical investigation, hospitalisation and treatment.
Hence, In accordance with Section A (2), Article 1, Chapter 1 of the 1951
Geneva Convention relating to the Status of the Refugees:
“As a result of events occurring before 1 January 1951 and owing to
well-founded fear of being persecuted for reasons of race, religion,
nationality, membership of a particular social group or political opinion, is
outside the country of his nationality and is unable or, owing to such fear, is
unwilling to avail himself of the protection of that country; or who, not having
a nationality and being outside the country of his former habitual residence as
a result of such events, is unable or, owing to such fear, is unwilling to
return to it.”
and with respect to the submitted documents to the representative of the
office of United Nations High Commissionaire for Refugees, the entitlement of
the above named is comprehensible and your administration is hereby urged to
issue the above-named with a Refugee Status as soon as possible, and provide him
with the medical care he requires.
Yours faithfully,
The undersigned.
ودر صورت داشتن فیسبوک یا شبکه های اجتماعی دیگر آن را به اشتراک بگزارید
با تشکر
رفیق بهادر
Does everyone agree with the wording? Shall we start the campaign
Re: Asylum case of Mr Hadi Abdollahian holder of the UNHCR registration no
385-11C04414, reference number 2011/PLN/01217, national of Iran, born on
09/03/1991.
Here is the petition, go for it:
http://www.gopetition.com/petitions/save-hadi.html
Save
Hadi www.gopetition.com
Hence
Dear UNHCR officer,
As a human rights activist, I am writing to express my deepest concerns
regarding the status of the above-named asylum seeker whose application is
currently under consideration in Turkey while he is waiting for his substantive
interview to take place.
Whilst in Iran, due to his, and his father’s activities against the current
regime, Hadi has been subject to such various ill-treatments as torture, rape,
imprisonment and other forms of discriminatory behaviours, for which visual and
medical evidences are available.
Hadi was the designer of two well-known website both of which were later used
to spread anti-regime materials. Evidence is accordingly available on the
internet and shall be submitted to your office, too. Mr Abdollahian’s father,
who was a senior airforce pilot during the previous regime of Iran, was killed
in a suspicious road incident in Iran in 2008 following which the authorities
refused to further pursue the case.
A brief summary of one of the events Hadi has be gone through would be as
follows:
After the death his father, Hadi was contacted by the Intelligent Services
agents, accused to be doing what his father was doing, and to be a Pan Azeri,
and was thus forced to cooperate with them. During a meeting, he was told that
those responsible for his father’s death will only be found if he accepts the
cooperation. He was thereby forced by the agents to cooperate in Computer and IT
related matters. Following the 2009 election and the Green Movement in Iran, and
after observing what was being done to people, he decided to upload the clips
taken from the event onto the internet, that is, to one of his well-known
websites. This was action was perceived by the agents of the regime, upon which
he gets summoned to the Islamic Revolutionary Court of Tabriz, East Azerbaijan.
Once he returns home from a short holiday, he gets beaten up very badly in front
of their house by several members of the Basij force, following which he makes a
note on his website describing the event. The next day, he gets arrested and
blindfolded, and was taken to place that he describes as a “smelly basement”,
where he was severely tortured, hit with pipes and thick sticks, sexually raped,
abused, humiliated, and said that the next time he will end up dead. He is
thereafter blindfolded again, and thrown out of a car in the countryside of his
city, Ahar.
As a result of the aforementioned events, and various other incidents faced
by Hadi, he is now suffering from severe Posttraumatic Stress Disorder (PTSD),
insomnia, nightmares, and is highly suicidal. He is also suffering from various
physical difficulties such as constant backaches, headaches, heartburns, and is
in serious need of medical investigation, hospitalisation and treatment.
Hence, In accordance with Section A (2), Article 1, Chapter 1 of the 1951
Geneva Convention relating to the Status of the Refugees:
“As a result of events occurring before 1 January 1951 and owing to
well-founded fear of being persecuted for reasons of race, religion,
nationality, membership of a particular social group or political opinion, is
outside the country of his nationality and is unable or, owing to such fear, is
unwilling to avail himself of the protection of that country; or who, not having
a nationality and being outside the country of his former habitual residence as
a result of such events, is unable or, owing to such fear, is unwilling to
return to it.”
and with respect to the submitted documents to the representative of the
office of United Nations High Commissionaire for Refugees, the entitlement of
the above named is comprehensible and your administration is hereby urged to
issue the above-named with a Refugee Status as soon as possible, and provide him
with the medical care he requires.
Yours faithfully,
The undersigned.
شیخ را
گفتند چه خوری ؟
گفت: گوشت ملت
گفتند:چه نوشی ؟
گفت: خون
ملت............
گفتند:چه پوشی ؟
... گفت: پوست ملت
وی را گفتند از چه
راه اینها را بدست میاوری ؟
گفت:جهــــــــل مـلـت
اینجا ایران
است ...نگاه کودکش پر از آرزوست،نگاه
جوانش پر از حسرت،و نگاه سالمندش پر از
افسوس......!
است ...نگاه کودکش پر از آرزوست،نگاه
جوانش پر از حسرت،و نگاه سالمندش پر از
افسوس......!
««««««««««««««««««»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
من عجب از
مردمان دنیا دارم که در هر مسئله ای به کمال فطانت و نهایت عقل و دقت، کوشش خویش را
بکار می برند و موشکافی می کنند، جز در مسئله ی دین که نه تنها پا بر روی عقل خود
می گذارند، بلکه سفیه و دیوانه می شوند و چیز هایی باور می کنند که هیچ طفل نادانی
باور نمی کند و حرف هایی می زنند که ابداً هیچ سفیه دیوانه یی نمی زند.
ولتر
««««««««««««««««««««««««««««»»»»»»»»»»»»»
پخش مستقيم شعرخوانی فريدون گيلانی
از ساعت پنج بعد از ظهر روز يکشنبه بيست و يکم اگوست ٢٠١١ به وقت
اروپای
مرکزی ، شعرخوانی فريدون گيلانی که در هامبورگ انجام می شود، در
اتاق پالتاکی
پخش
« هنر و ادبيات د ر تبعيد » به نشانی IRAN قسمت Asian and Pacifi
خواهد شد
هجدهمين مجموعه شعر شاعر در تبعيد
)
در اين
) «
ناخدائی از
آهنگی ديگر » دفتر
شعر
شب شعر معرفی می شود
Alexander
در
Kultur
Laden نشانی محل شعر خوانی در هامبورگ نيز مرکز
شماره ١۶ واقع در خيابان اشتاين دام
/
خيابان
ليندن است.
str.
بنياد ادبيات و هنر در تبعيد
١۴ اگوست ٢٠١١
اروپای
مرکزی ، شعرخوانی فريدون گيلانی که در هامبورگ انجام می شود، در
اتاق پالتاکی
پخش
« هنر و ادبيات د ر تبعيد » به نشانی IRAN قسمت Asian and Pacifi
خواهد شد
هجدهمين مجموعه شعر شاعر در تبعيد
)
در اين
) «
ناخدائی از
آهنگی ديگر » دفتر
شعر
شب شعر معرفی می شود
Alexander
در
Kultur
Laden نشانی محل شعر خوانی در هامبورگ نيز مرکز
شماره ١۶ واقع در خيابان اشتاين دام
/
خيابان
ليندن است.
str.
بنياد ادبيات و هنر در تبعيد
١۴ اگوست ٢٠١١
وقتی که در کشوری در کتابش ادبیات دبستانش بنویسد
ج مثله جهاد
خ مثله خنجر
کودکانش آماده میشوند برای حرف های فوق فلسفی!
کافیست بخواهی از چیزی مسله طرح کنی
از رنگ گرفته تا تعداد خط در پرچمش تا تعداد ستاره ها برایت میشوند نماد شیطان و
کفر!
ولی هیچ کس به آن کودک نگفت "مردی که مرد پدر بود , دختری که مرد عشق یک پسر
بود"
ولی از تلویزیون کشورم بیشتر ناراحت شدم وقتی که که کشته شدن آدم ها را چنان با
لذت میگفت که گویی دشمن کل دنیا در حال نابودیست
بنویس بالای تقویمت این روز , روز کشته شدن مردمی با چند رنگ , چند مذهب و چند
ملیت بود
Click here to edit.
کوروش بزرگ
شاه پارس، شاه انشان، شاه ماد، شاه بابل، شاه سومر و
اکد
شاه چهار گوشه جهان
دوران = ۵۵۹-۵۲۹ پیش از میلاد.(۳۰
سال)
تاجگذاری = انشان، پارس
زادروز = ۶۰۰ یا ۵۷۶ پیش از میلاد
زادگاه
= انشان، پارس
مرگ = ۵۲۹ پیش از میلاد
محل درگذشت = سیردریا
آرامگاه = پاسارگاد
پیش از = کمبوجیه دوم
پس از = کمبوجیه یکم
همسر =
کاساندان
دودمان = هخامنشیان
پدر = کمبوجیه یکم
مادر = ماندانا
فرزندان = کمبوجیه بردیا آتوسا
آرتیستون رکسانا
زاد روز کوروش بزرگ
ايرانيان كوروش را پدر و
يونانيان او را سرور و قانون گذار
ميناميدند و به وی به چشم يك فرمانروای آرمانی
مينگريستند.
يهوديان نيز
كوروش را به منزله مسيح پروردگار به شمار می
آوردند. ضمن آنكه بابليان او را
مورد تأييد مردوك ميدانستند.
امروز چهارم
شهریور ماه، زادروز
بزرگمردیست که بیش از ۲۵۰۰ سال پیش به آدمی گری ارج
مینهاد...
...یادت
گرامی نامت پر آوازه میهنت سربلند مردمانت پیروز...
رفیق بهادر
دو نگاه
این روزها اعراب در فکر دمکراسی اند
و ایرانیان در
حال عزاداری برای اعراب
و ایرانیان در
حال عزاداری برای اعراب
دیکتاتور های سر نگون.....به زودی نوبت به دیکتاتور های نظام اسلامی و وحشی گری هم به
تیم دیکتاتورهای کلهپا شده طی ۸ ماه گذشته
ایستاده از راست:
حسنی مبارک از مصر، معمر قذافی از لیبی، علی عبدالله صالح از یمن و بن علی از
تونس
بقیه نگران نباشند. تیم هنوز بسته نشده
وقت دارند استعدادهاشون رو
نشون بدن
اونهایی هم که رو نیمکت ذخیرهها نشستند اگر همینجوری خودشون رو در
تمرینات خوب نشون بدن به زودی در ترکیب اصلی جای خواهند گرفت.
ایستاده از راست:
حسنی مبارک از مصر، معمر قذافی از لیبی، علی عبدالله صالح از یمن و بن علی از
تونس
بقیه نگران نباشند. تیم هنوز بسته نشده
وقت دارند استعدادهاشون رو
نشون بدن
اونهایی هم که رو نیمکت ذخیرهها نشستند اگر همینجوری خودشون رو در
تمرینات خوب نشون بدن به زودی در ترکیب اصلی جای خواهند گرفت.
تفکیک جنسیتی به کودکستان هم سرایت کرد
براساس دستور العمل وزارت
آموزش و پرورش ایران، اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیش دبستانی ممنوع
است و فقط در مراکزی که تعداد نوآموزان به حد نصاب نرسد، این امر با کسب مجوز از
آموزش و پرورش منطقه بلامانع است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، طبق
مفاد این دستورالعمل، در مراکز پیش دبستانی مستقل که تعداد نوآموزان ثبت نام شده
کمتر از حد نصاب برای تفکیک دو گروه سنی چهار سال و پنج سال تمام است، ثبت نام
نوآموزان ۴ و ۵ ساله در یک کلاس با نظر آموزش و پرورش، مشروط بر رعایت اصل اجرای
برنامههای آموزشی و پرورشی ویژه هر گروه سنی بلا مانع میباشد.
در مذهب اسلام نزدیک شدن دختر و پسر به همدیگر جهت
شناخت، قبل از ازدواج، عیب است و مشکل شرعی دارد ولی جدا شدنشان با دو تا بچه بعد
از ازدواج عیب نیست! و به هیچ جای اسلام هم بر نمیخورد
!!!
آموزش و پرورش ایران، اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیش دبستانی ممنوع
است و فقط در مراکزی که تعداد نوآموزان به حد نصاب نرسد، این امر با کسب مجوز از
آموزش و پرورش منطقه بلامانع است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، طبق
مفاد این دستورالعمل، در مراکز پیش دبستانی مستقل که تعداد نوآموزان ثبت نام شده
کمتر از حد نصاب برای تفکیک دو گروه سنی چهار سال و پنج سال تمام است، ثبت نام
نوآموزان ۴ و ۵ ساله در یک کلاس با نظر آموزش و پرورش، مشروط بر رعایت اصل اجرای
برنامههای آموزشی و پرورشی ویژه هر گروه سنی بلا مانع میباشد.
در مذهب اسلام نزدیک شدن دختر و پسر به همدیگر جهت
شناخت، قبل از ازدواج، عیب است و مشکل شرعی دارد ولی جدا شدنشان با دو تا بچه بعد
از ازدواج عیب نیست! و به هیچ جای اسلام هم بر نمیخورد
!!!
در غم مظلومیت هاله سحابی
اگر مسلمانی این است که عمری ملتی را برای پهلوی شکسته ی فاطمه
بگریانند و خود پهلوی هاله ها و نداها بدرند، چه مفتخرم که کفرِ من دیانتِ من است و
هر روز کافرتر می شوم به دینِ دروغ پرستان و لحظه شماری می کنم جهنمی که آتش اش گرم
تر از روح سردِ بیمارِ مبلغانِ یک بهشتِ دروغین است...شاملو زیباتر از من می گوید:
ظلمت آبادِ بهشت گندتان را در به روی من باز نگشایید
...!
بگریانند و خود پهلوی هاله ها و نداها بدرند، چه مفتخرم که کفرِ من دیانتِ من است و
هر روز کافرتر می شوم به دینِ دروغ پرستان و لحظه شماری می کنم جهنمی که آتش اش گرم
تر از روح سردِ بیمارِ مبلغانِ یک بهشتِ دروغین است...شاملو زیباتر از من می گوید:
ظلمت آبادِ بهشت گندتان را در به روی من باز نگشایید
...!
اندر احوالات گربه های ملوس
اخطار: این نوشته طعم زهرمار میدهد، اگر اعصابش را ندارید
نخوانیدش
:
با عرض درود خدمت مسئولين محترم مملکتی، شهرداری و
ساير مسئولان
اينجانب يک گربهی ولگردِ ايرانی هستم که اگر اجازه
دهيد نامم محفوظ بماند. مدتها بود که به سبب اجرای طرح هدفبندی يارانهها بنده و
ساير گربههای بیحيای اين مرز پر گوهر دستمان به هيچ گوشت و پسماندهی به درد
بخوری نمیرسيد. بارها با ديگر گربهها جلسه گذاشتيم و پيرامون اين معضل شور و
مشورت نموديم و در آخر به اين نتيجه رسيديم که يا آدمها ديگر وسعشان نمیرسد تا
گوشت و مرغ بخرند و يا اگر میرسد پس حتما تمام استخوانها و آت و آشغالهای
باقیمانده را هم خودشان میخورند و ديگر چيزی برای دور ريختن نمیماند.
الغرض
بنده قصد ندارم که واردِ سياستهای کلانِ دولتِ محترم بشوم و در حدی نيستم که
بخواهم اقداماتِ جنابشان را مورد نقد و بررسی قرار دهم. اين نامه صرفا در جهت تشکر
و قدردانی از شما دلسوزان نوشته شده که برخی از اقداماتتان باعث شده که ما گربه
جماعت پس از مدتها دلی از عزا دربياوريم. قضيه از اين قرار است که شبی از شبهای
گرم و دلانگيز تابستان اين جانب به همراهِ تنی چند از رفقای پشمالوی خودم در حال
زبالهگردی بوديم که به جسدِ يک نوزادِ يک روزه برخورديم. از شواهد و قرائن چنين
پيدا بود که نوزادِ مذکور دقايقی پس از بُرونرفت از شرايطِ رَحِمی توسط پدر و يا
مادر هميشه در صحنهاش در سطل مکانيزهی زباله رها شده. اينجانب در جايگاهی نيستم
که بخواهم رفتار شما آدمها را آناليز کنم اما بسی متعجب شدم وقتی شنيدم که دولت
محترم برای هر نوزادی که متولد میشود مبلغی گزاف را به خانوادهاش وام میدهد و
اينجا اين سوال برای من مطرح شد که چرا پدر و مادر آن نوزاد بجای اينکه اول وام را
بگيرند و بعد نوزادشان را دور بياندازند بیخيال مال دنيا شدهاند و نوزادشان را
داغ و تازه دور انداختهاند. به هر حال ما از مسئولين محترم سپاسگزاريم که توجهشان
را به مسائلی مانند مدل مو و مانتوی جوانان معطوف کرده و کاری به زير پوستِ شهر
ندارند.
لازم به ذکر است که بنده طی مکاتباتی که با گربههای
برخی از بلادِ اين سرزمين بیکران داشتهام متوجه شدم که در برخی از شهرها تجاوزاتی
صورت گرفته که با شنيدن اين خبر مسرتبخش تمام گربهها از هماکنون در آمادهباش
کامل بسر میبرند تا طی شش يا هفتماه آتی از ثمرهی اين تجاوزات بهرهمند شوند و
نتايجش را در سطل زباله جستجو کنند. ما هم از مسئولين خواهشمنديم که خودشان را به
کوچهی علیچپ زده و اجازه ندهند که چنين اقداماتی رسانهای شود و پاکسازی نتيجهی
چنين اقداماتی را به پنجول ما بسپارند.
از آنجايي که طعم گوشتِ نوزادِ مذکور
بسيار به دهن ما مزه کرده از مسئولين خواهشمنديم که مبلغ وام زايمان را کمی بالا
ببرند تا آدمها با شور و شوق بيشتری بچه پس بياندازند و پس از دريافت وام کودک
دلبندشان را دور بياندازند، و نيز تقاضامنديم که هرچه سريعتر بهای بنزين را تکنرخی
نموده و روندِ واريز رايانهها را زودتر متوقف کنند تا مردم مطمئن شوند که زير بار
خرج نوزادشان میزايند و بهتر است تا از شرش خلاص شوند. همچنين از طرف ما از
مسئولين دلسوز صدا و سيما تشکر کنيد که مشغول جا انداختن فرهنگِ تعددِ زوجين هستند
و همين نکته میتواند آيندهای پر از آشغال را برای ما رقم بزند. از شهروندان عزيز
نيز تمنا داريم که نوزادهای دور انداختنیشان را راس ساعت دوازده شب در کيسههای
مخصوص زباله (لطفا سرش را گره نزنيد!) جلوی درب قرار داده و روی کيسه قيد کنند که
زبالهی مذکور جزو زبالههای تر است و نه خشک!
در آخر
از زحماتِ بیشائبهی شما سپاسگزاريم و ذکر اين نکته را خالی از لطف نمیدانم که
عرض کنم اگر ما گربهها از گرسنگی در حال مرگ باشيم باز گوشتِ يک گربهی ديگر را
نمیخوريم اما شما آدمها... بگذريم... زياده عرضی نيست.
در ضمن به همراه اين نامه يک تار موی
گنديدهام را پيوست میکنم تا به عنوان هديه آن را در موزه بگذاريد.
با
تشکر، از طرف يگ گربهی ولگردِ ايرانی
نخوانیدش
:
با عرض درود خدمت مسئولين محترم مملکتی، شهرداری و
ساير مسئولان
اينجانب يک گربهی ولگردِ ايرانی هستم که اگر اجازه
دهيد نامم محفوظ بماند. مدتها بود که به سبب اجرای طرح هدفبندی يارانهها بنده و
ساير گربههای بیحيای اين مرز پر گوهر دستمان به هيچ گوشت و پسماندهی به درد
بخوری نمیرسيد. بارها با ديگر گربهها جلسه گذاشتيم و پيرامون اين معضل شور و
مشورت نموديم و در آخر به اين نتيجه رسيديم که يا آدمها ديگر وسعشان نمیرسد تا
گوشت و مرغ بخرند و يا اگر میرسد پس حتما تمام استخوانها و آت و آشغالهای
باقیمانده را هم خودشان میخورند و ديگر چيزی برای دور ريختن نمیماند.
الغرض
بنده قصد ندارم که واردِ سياستهای کلانِ دولتِ محترم بشوم و در حدی نيستم که
بخواهم اقداماتِ جنابشان را مورد نقد و بررسی قرار دهم. اين نامه صرفا در جهت تشکر
و قدردانی از شما دلسوزان نوشته شده که برخی از اقداماتتان باعث شده که ما گربه
جماعت پس از مدتها دلی از عزا دربياوريم. قضيه از اين قرار است که شبی از شبهای
گرم و دلانگيز تابستان اين جانب به همراهِ تنی چند از رفقای پشمالوی خودم در حال
زبالهگردی بوديم که به جسدِ يک نوزادِ يک روزه برخورديم. از شواهد و قرائن چنين
پيدا بود که نوزادِ مذکور دقايقی پس از بُرونرفت از شرايطِ رَحِمی توسط پدر و يا
مادر هميشه در صحنهاش در سطل مکانيزهی زباله رها شده. اينجانب در جايگاهی نيستم
که بخواهم رفتار شما آدمها را آناليز کنم اما بسی متعجب شدم وقتی شنيدم که دولت
محترم برای هر نوزادی که متولد میشود مبلغی گزاف را به خانوادهاش وام میدهد و
اينجا اين سوال برای من مطرح شد که چرا پدر و مادر آن نوزاد بجای اينکه اول وام را
بگيرند و بعد نوزادشان را دور بياندازند بیخيال مال دنيا شدهاند و نوزادشان را
داغ و تازه دور انداختهاند. به هر حال ما از مسئولين محترم سپاسگزاريم که توجهشان
را به مسائلی مانند مدل مو و مانتوی جوانان معطوف کرده و کاری به زير پوستِ شهر
ندارند.
لازم به ذکر است که بنده طی مکاتباتی که با گربههای
برخی از بلادِ اين سرزمين بیکران داشتهام متوجه شدم که در برخی از شهرها تجاوزاتی
صورت گرفته که با شنيدن اين خبر مسرتبخش تمام گربهها از هماکنون در آمادهباش
کامل بسر میبرند تا طی شش يا هفتماه آتی از ثمرهی اين تجاوزات بهرهمند شوند و
نتايجش را در سطل زباله جستجو کنند. ما هم از مسئولين خواهشمنديم که خودشان را به
کوچهی علیچپ زده و اجازه ندهند که چنين اقداماتی رسانهای شود و پاکسازی نتيجهی
چنين اقداماتی را به پنجول ما بسپارند.
از آنجايي که طعم گوشتِ نوزادِ مذکور
بسيار به دهن ما مزه کرده از مسئولين خواهشمنديم که مبلغ وام زايمان را کمی بالا
ببرند تا آدمها با شور و شوق بيشتری بچه پس بياندازند و پس از دريافت وام کودک
دلبندشان را دور بياندازند، و نيز تقاضامنديم که هرچه سريعتر بهای بنزين را تکنرخی
نموده و روندِ واريز رايانهها را زودتر متوقف کنند تا مردم مطمئن شوند که زير بار
خرج نوزادشان میزايند و بهتر است تا از شرش خلاص شوند. همچنين از طرف ما از
مسئولين دلسوز صدا و سيما تشکر کنيد که مشغول جا انداختن فرهنگِ تعددِ زوجين هستند
و همين نکته میتواند آيندهای پر از آشغال را برای ما رقم بزند. از شهروندان عزيز
نيز تمنا داريم که نوزادهای دور انداختنیشان را راس ساعت دوازده شب در کيسههای
مخصوص زباله (لطفا سرش را گره نزنيد!) جلوی درب قرار داده و روی کيسه قيد کنند که
زبالهی مذکور جزو زبالههای تر است و نه خشک!
در آخر
از زحماتِ بیشائبهی شما سپاسگزاريم و ذکر اين نکته را خالی از لطف نمیدانم که
عرض کنم اگر ما گربهها از گرسنگی در حال مرگ باشيم باز گوشتِ يک گربهی ديگر را
نمیخوريم اما شما آدمها... بگذريم... زياده عرضی نيست.
در ضمن به همراه اين نامه يک تار موی
گنديدهام را پيوست میکنم تا به عنوان هديه آن را در موزه بگذاريد.
با
تشکر، از طرف يگ گربهی ولگردِ ايرانی
بخوا ن و واقعیت را ببین
همچنان حدیث بگو و قرآن بخوان
سینه چاک بده و
خدا خدا کن
تو موفق شدی ...
وقتی به زنی حامله تجاوز
شد،
.........وقتی
بطری جوابِ اعتراضِ برادرم شد،
وقتی تاریخِ
ایرانِ آریایی را دزدیدی،
وقتی جگرِ
مادرم سوخت،
وقتی پدرم از خجالت شب به خانه نیامد...
فک کن از
خدا بریدم!
سلامِ مرا به خدایت برسان و بگو:
خداحافظ من
ارشاد شدم ..
سینه چاک بده و
خدا خدا کن
تو موفق شدی ...
وقتی به زنی حامله تجاوز
شد،
.........وقتی
بطری جوابِ اعتراضِ برادرم شد،
وقتی تاریخِ
ایرانِ آریایی را دزدیدی،
وقتی جگرِ
مادرم سوخت،
وقتی پدرم از خجالت شب به خانه نیامد...
فک کن از
خدا بریدم!
سلامِ مرا به خدایت برسان و بگو:
خداحافظ من
ارشاد شدم ..
تصورات اشتباه .....مذهب واهی
نمی فهمم برای چه وقتمان را با بحث راجع به مذهب تلف می کنیم. اگر
صادق باشیم باید بپذیریم که مذهب جنگلی است از گزاره های غلطی که هیچ پایه و اساسی
در دنیای واقعی ندارند. همین ایده ی خدا اصلا محصول خیالات و تصورات انسان است.
کاملا قابل فهم است که چرا انسانهای اولیه، که خیلی بیشتر از ما در معرض خطر
نیروهای طبیعی بودند، به خاطر ترس و وحشتشان می بایست به این نیروهای طبیعی شخصیت
می بخشیدند. اما در حال حاضر که علت خیلی از این وقایای طبیعی را می دانیم دیگر چه
دلیلی وجود دارد برای چنین راه حل هایی. من واقعا نمی فهمم که چطور «خدای قادر و
توانا» می تواند کوچک ترین کمکی به ما کند. فرض وجود چنین خدایی تنها منجر به
سوالات مبهم دیگری می شود نظیر اینکه چرا خدا جلوی این همه بدبختی و بی عدالتی را
نمی گیرد یا مانع سواستفاده قوی ترها از ضعیف ترها نمی شود و یا از وقایع هولناک
دیگری که می توانسته جلوگیری کند، پیشگیری نمی کند. اگر می بینیم که مذهب هنوز هم
تعلیم داده می شود به هیچ وجه به این خاطر نیست که ایده ی مذهب توانسته است ما را
قانع کند؛ بلکه به این دلیل است که بعضی از ماها می خواهند طبقات پایین اجتماع را
ساکت نگه دارند. مردم ساکت را بسیار آسان تر از مردم پرسر و صدا و ناراضی می توان
کنترل کرد و مورد سواستفاده قرار دارد. مذهب مانند تریاکی است که یک ملت را خمارِ
رویاهای واهی و پوچ می کند تا بی عدالتی هایی که بر آنها روا می رود را فراموش
کنند. برای همینست که حکومت و مذهب چنین متحدان سیاسی قوی ای هستند. هر دو به این
تصور واهی نیازمندند که خداوند به آنهایی که سرشان به کار خودشان است، شکایتی نمی
کنند و علیه بی عدالتی به پا نمی خیزند پاداش می دهد. و دقیقا هم به همین خاطر است
که این بیان صادقانه که خداوند محصول تصورات بشر است بدترین گناه کبیره شمرده می
شود
."
صادق باشیم باید بپذیریم که مذهب جنگلی است از گزاره های غلطی که هیچ پایه و اساسی
در دنیای واقعی ندارند. همین ایده ی خدا اصلا محصول خیالات و تصورات انسان است.
کاملا قابل فهم است که چرا انسانهای اولیه، که خیلی بیشتر از ما در معرض خطر
نیروهای طبیعی بودند، به خاطر ترس و وحشتشان می بایست به این نیروهای طبیعی شخصیت
می بخشیدند. اما در حال حاضر که علت خیلی از این وقایای طبیعی را می دانیم دیگر چه
دلیلی وجود دارد برای چنین راه حل هایی. من واقعا نمی فهمم که چطور «خدای قادر و
توانا» می تواند کوچک ترین کمکی به ما کند. فرض وجود چنین خدایی تنها منجر به
سوالات مبهم دیگری می شود نظیر اینکه چرا خدا جلوی این همه بدبختی و بی عدالتی را
نمی گیرد یا مانع سواستفاده قوی ترها از ضعیف ترها نمی شود و یا از وقایع هولناک
دیگری که می توانسته جلوگیری کند، پیشگیری نمی کند. اگر می بینیم که مذهب هنوز هم
تعلیم داده می شود به هیچ وجه به این خاطر نیست که ایده ی مذهب توانسته است ما را
قانع کند؛ بلکه به این دلیل است که بعضی از ماها می خواهند طبقات پایین اجتماع را
ساکت نگه دارند. مردم ساکت را بسیار آسان تر از مردم پرسر و صدا و ناراضی می توان
کنترل کرد و مورد سواستفاده قرار دارد. مذهب مانند تریاکی است که یک ملت را خمارِ
رویاهای واهی و پوچ می کند تا بی عدالتی هایی که بر آنها روا می رود را فراموش
کنند. برای همینست که حکومت و مذهب چنین متحدان سیاسی قوی ای هستند. هر دو به این
تصور واهی نیازمندند که خداوند به آنهایی که سرشان به کار خودشان است، شکایتی نمی
کنند و علیه بی عدالتی به پا نمی خیزند پاداش می دهد. و دقیقا هم به همین خاطر است
که این بیان صادقانه که خداوند محصول تصورات بشر است بدترین گناه کبیره شمرده می
شود
."
در راستای فرا رسیدن نوروز باستانی
گویید به نو روز که امسال نیاید در کشور خونین کفنان ره نگشاید بلبل
به چمن نغمهء شادی نسراید ماتمزدگان را لب پر خنده نشاید خون میدمد از خاک شهیدان
وطن، وای ...ای وای طن وای گلگون کفنان را چه بهار و چه زمستان خونین جگران را چه
بیابان، چه گلستان در کشور آتش زده، در خانهء ویران کس نیست زند بوسه به رخسار
یتیمان کس نیست که دوزد به تن مرده کفن، وای ای وای وطن وای از سینهء هر سنگ تو خون
میدمد امروز از خاک تو مستی و جنون میدمد امروز آن لاله چه دیده که نگون میدمد
امروز و ان سبزه چرا زرد و زبون میدمد امروز سرخست به خون پا و سر سرو وسمن، وای ای
وای وطن وای ای برهنه پا سرو سرافراز، تویی تو سردار و سزاوار به هر ناز، توی تو
دشمن شکن و فاتح و سرباز، تویی تو فرمانده این خاک از آغاز، تویی تو غیر از تو کسی
نیست در ین مرز کهن، وای ای وای وطن وای بشتاب که در بازوی تو فر خداییست در گردش
چشمان تو انوار الهیست آیین تو فرماندهی و قلعه گشاییست شمشیر تو روشنگر اسرار
سماییست تاریخ تو ثبت است بهر دشت و دمن، وای ای وای وطن وای جز لالهء خونبار که
روید ز زمینت کس نیست نهد گوش به فریاد حزینت جز نام خدا نیست دگر نقش نگینت تاریخ
زند بوسهء عزت، به جبینت ای کار تو، زنیت دهء اعصار و زمن، وای ای وای وطن
وایآمیخته با زهر، فضای تو نمودند آثار گرانقدر تراجمله ربودند بر پا و سر شیر به
بستند رسن، وای ای وای وطن وای نی تاج به کار آیدت امروز، نه اورنگ نی صاحب سرمایه
که با سودگران سنگ خون دل تو خوردند به صد حیله و نیرنگ کس نیست که پیروز شود جز تو
در این جنگ ای بازوی رزمندهء زنجیر شکن، وای ای وای وطن وای
.
به چمن نغمهء شادی نسراید ماتمزدگان را لب پر خنده نشاید خون میدمد از خاک شهیدان
وطن، وای ...ای وای طن وای گلگون کفنان را چه بهار و چه زمستان خونین جگران را چه
بیابان، چه گلستان در کشور آتش زده، در خانهء ویران کس نیست زند بوسه به رخسار
یتیمان کس نیست که دوزد به تن مرده کفن، وای ای وای وطن وای از سینهء هر سنگ تو خون
میدمد امروز از خاک تو مستی و جنون میدمد امروز آن لاله چه دیده که نگون میدمد
امروز و ان سبزه چرا زرد و زبون میدمد امروز سرخست به خون پا و سر سرو وسمن، وای ای
وای وطن وای ای برهنه پا سرو سرافراز، تویی تو سردار و سزاوار به هر ناز، توی تو
دشمن شکن و فاتح و سرباز، تویی تو فرمانده این خاک از آغاز، تویی تو غیر از تو کسی
نیست در ین مرز کهن، وای ای وای وطن وای بشتاب که در بازوی تو فر خداییست در گردش
چشمان تو انوار الهیست آیین تو فرماندهی و قلعه گشاییست شمشیر تو روشنگر اسرار
سماییست تاریخ تو ثبت است بهر دشت و دمن، وای ای وای وطن وای جز لالهء خونبار که
روید ز زمینت کس نیست نهد گوش به فریاد حزینت جز نام خدا نیست دگر نقش نگینت تاریخ
زند بوسهء عزت، به جبینت ای کار تو، زنیت دهء اعصار و زمن، وای ای وای وطن
وایآمیخته با زهر، فضای تو نمودند آثار گرانقدر تراجمله ربودند بر پا و سر شیر به
بستند رسن، وای ای وای وطن وای نی تاج به کار آیدت امروز، نه اورنگ نی صاحب سرمایه
که با سودگران سنگ خون دل تو خوردند به صد حیله و نیرنگ کس نیست که پیروز شود جز تو
در این جنگ ای بازوی رزمندهء زنجیر شکن، وای ای وای وطن وای
.
Click here to edit.
بهشت و جهنم
وجود ندارند. آنها نه مکانی مشخص بلکه بخشی از روح و روان شما هستند. روانشناختی
اند نه گیتاشناختی. زیستن در وضعیت خودانگیختگی، راستی، عشق و زیبایی همانا زیستن
در بهشت است. زیستن در وضعیتی ریاکارانه، پر دروغ و سازشکارانه، زیستن بر اساس نظر
دیگران، همانا زیستن در دوزخ است. زیستن در آزادی، بهشت است و زیستن در اسارت،
دوزخ
وجود ندارند. آنها نه مکانی مشخص بلکه بخشی از روح و روان شما هستند. روانشناختی
اند نه گیتاشناختی. زیستن در وضعیت خودانگیختگی، راستی، عشق و زیبایی همانا زیستن
در بهشت است. زیستن در وضعیتی ریاکارانه، پر دروغ و سازشکارانه، زیستن بر اساس نظر
دیگران، همانا زیستن در دوزخ است. زیستن در آزادی، بهشت است و زیستن در اسارت،
دوزخ
من كه با دين عرب آميخته ام
كيش و آيين
را به تازى باخته ام
من كه زرتشت كهن را داده
ام
...
جاى آن
قر آن تازى ديده ام
من كجا
ايرانيم؟
من كه نامم
نام تازى گشته است
گه غلام اين و گه آن گشته است
ميروم مشهد به پا بوس
رضا
گرچه
فردوسى همانجا خفته است
من كجا ايرانيم
؟
من كه تاج
شاهيم چون رفته است
جاى آن عمامه بر سر رفته
است
من كه جشنم
جاى نوروز و سده
عيد فطر و عيد قربان گشته است
من كجا ايرانيم
؟
من كه بر
گوشم چو روحم خسته است
زاهدى بانگ اذان را گفته
است
بر سر هفت
سين من هر نوبهار
جاى شهنامه چو تازينامه است
من كجا ايرانيم
؟
من كه از
دستم زبانم رفته است
آن شكر شيرين نباتم رفته
است
من كه از
پارسى به فارسى تن دهم
چون عرب با واژه ام بيگانه
است
من كجا
ايرانيم ؟
من كه قلبم با عزا پر گشته است
با غم بيگانه دل آغشته
است
من كه با
اشك و غم و سينه زنى
شور و شادى از برم گم گشته
است
من كجا
ايرانيم ؟
من كه خرمدين ز يادم رفته است
مهر ميهن از روانم رفته
است
گرچه از
بانگ خروس تابانگ شب
حلق من الله اكبر گفته
است
من كجا
ايرانيم ؟
من كجا ايرانيم تا فتنه است
من كجا ايرانيم تا فتنه
است
خاك ميهنم
در كف بيگانه است
من كجا ايرانيم تا ميهنم
اينچنين بى يار و ياور گشته
است
من كجا
ايرانيم ؟
بابک اسحاقی
Click here to edit.
Click here to edit.
به صلیب صدا مصلوبم ای دوست تو گمان مبری مغلوبم ای دوست شرف نفس من
اگه شد قفس من به سکوت تن ندادم حالا میرم بیکفن وقتی گفتن یه گناه بود مثل دیدن
یا شنیدن معنی آواز هم این بود ته بنبست داد کشیدن وقتی حتی توی خلوت فکر آزادی
قفس بود گفتنیها رو میگفتیم اگه فرصت یه نفس بود به گناه صدا با جرم گفتن اگه روی
صلیب ویرون شدم من
اگه شد قفس من به سکوت تن ندادم حالا میرم بیکفن وقتی گفتن یه گناه بود مثل دیدن
یا شنیدن معنی آواز هم این بود ته بنبست داد کشیدن وقتی حتی توی خلوت فکر آزادی
قفس بود گفتنیها رو میگفتیم اگه فرصت یه نفس بود به گناه صدا با جرم گفتن اگه روی
صلیب ویرون شدم من
Click here to edit.
من آریائی هستم
من آریائیم...پیامبرم از جانب خدا نیامده و
معجزه هم ندارد اما پیامش تا
ابد پابرجاست و هر انسان با شعوری آنرا می
فهمد،
من نیازی به امام ندارم چون من شعور دارم...
روحانی برای توست چون من
نیازی به تقلید ندارم و از خرد خود پیروی
میکنم...
من عاشورا ندارم...
من
با خدای خود به عربی راز و نیاز نمی کنم چون آنقدر شعور دارم که
خداوند پیش از
عربها هم بوده و مردم با او راز و نیاز میکرده اند...
من منجی درون چاه
ندارم...
من خرد دارم و تو همچنان در این مانده ای که با کدام پا ابتدا وارد
مستراح
شوی!
من نیز خدا دارم اما خدایم نه در بیابان درون یک مکعب محصور است
و نه
عمامه بر سر دارد...
و اگر از این گفته ها ناراحت شدی پس بدان که
آریائی نیستی
تو یک عرب هستی که پارسی صحبت میکنی
و ندانسته با جهل
خود به ایران خیانت میکنی
من آریائیم...پیامبرم از جانب خدا نیامده و
معجزه هم ندارد اما پیامش تا
ابد پابرجاست و هر انسان با شعوری آنرا می
فهمد،
من نیازی به امام ندارم چون من شعور دارم...
روحانی برای توست چون من
نیازی به تقلید ندارم و از خرد خود پیروی
میکنم...
من عاشورا ندارم...
من
با خدای خود به عربی راز و نیاز نمی کنم چون آنقدر شعور دارم که
خداوند پیش از
عربها هم بوده و مردم با او راز و نیاز میکرده اند...
من منجی درون چاه
ندارم...
من خرد دارم و تو همچنان در این مانده ای که با کدام پا ابتدا وارد
مستراح
شوی!
من نیز خدا دارم اما خدایم نه در بیابان درون یک مکعب محصور است
و نه
عمامه بر سر دارد...
و اگر از این گفته ها ناراحت شدی پس بدان که
آریائی نیستی
تو یک عرب هستی که پارسی صحبت میکنی
و ندانسته با جهل
خود به ایران خیانت میکنی
اتهام جدید باند خامنه ای، مشائی و احمدی نژاد به پادشاهی خواهی متهم شدند
سایت
مشرق: دبیر کل حزب موتلفه گفت: تراشیدن مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلامی یک
ایدئولوژی شاهنشاهی است.
به گزارش مشرق، محمد نبی حبیبی، دبیر کل حزب
موتلفه در گفت وگو با مهر در خصوص اقدامات جریان انحرافی در دولت گفت: تراشیدن مکتب
ایرانی درمقابل مکتب اسلامی نماد جریانی است که با الفاظ اصولگرایانه قصد دارد به
جنگ اصول انقلاب برود.
وی افزود: ممکن است برخی افراد از این جنس سخنان
مطرح کنند و واقعا هم قصد تقابل با انقلاب را نداشته باشند و حتی حسن نیت هم داشته
باشند، اما حداقل خطای این افراد این است که گول خورده اند. معتقدم که تراشیدن مکتب
ایرانی در مقابل مکتب اسلامی یک ایدئولوژی شاهنشاهی است.
به گفته حبیبی "هنگامی که ما مکتب ایرانی را در
مقابل مکتب اسلام قرار می دهیم ارتباط ما با جهان اسلام مبتنی بر تقابل خواهد شد و
دیگر ادعای ما برای وحدت جهان اسلام دروغ به حساب خواهد آمد کما اینکه هنگامی که
این موضع ضد اسلامی را برخی آقایان مطرح کردند، اولین کسانی که اظهار نظر کردند
مفتی های وهابی در عربستان بودند که مطرح کردند اسلام در ایران "من در آوردی" است و
برای تایید سخنان خود موضوع مکتب ایرانی را شاهد مثال گرفتند."
وی افزود: به قول یکی از دوستان اگر قرار است مکتب
ایرانی مطرح شود لابد بعدا مکتب کرمانی، خوزستانی، یزدی و ... نیز مطرح خواهد شد.
معتقدم که در هیچ شرایطی حق نداریم از اصول انقلاب که امام طراحی کردند ذره ای عدول
کنیم
Click here to edit.
اين سند جنايت رژيم ولايت فقيه است.براي حفظ هويت آنها كه اين سند را فاش كرده اند ناچار شديم بخشهائي را پاك كنيم. در اين سند دكتر بهرام عين اللهي معاون وزارت بهداشت دستور جابه جائي اجساد عزيزان مارا كه زير شكنجه به قتل رسيدند از كهريزك صادر ميكند...
جابه جائي مقتولان كهريزك...
.
به نام یزدان پاک
با درود فراوان به هم میهنان گرامی
هدف من از ایجاد این سایت آگاه سازی و اطلاع رسانی میباشد واز شما دوستان نیز دعوت مینمایم اخبار و مقالات خود را با ما به اشتراک بگزارید
به امید آزادی
بهادر محتشمیان
با درود فراوان به هم میهنان گرامی
هدف من از ایجاد این سایت آگاه سازی و اطلاع رسانی میباشد واز شما دوستان نیز دعوت مینمایم اخبار و مقالات خود را با ما به اشتراک بگزارید
به امید آزادی
بهادر محتشمیان
آگاه سازی ...اتحاد....مبارزه
این است شعار ما
Click here to edit.
کوروش کبیر
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود برنمی داری و همه را به سربازانت میبخشی؟
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهرهاند مثل این میماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه کی میتونه جز من و تو درد ماروچاره کنه ؟
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهرهاند مثل این میماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه کی میتونه جز من و تو درد ماروچاره کنه ؟
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما