نزد ما ایرانیها هر وقت صحبت فرهنگ می شود ادعای فرهنگ 7000 ساله و در حالت خیلی خوشبینانه آن ادعای فرهنگ 2500 ساله داریم. همیشه به این می نازیم که زمانی که مردم دنیا بی فرهنگ و وحشی بوده اند ما با فرهنگ بوده ایم و متمدن.من این را قبول دارم و در تاریخ هم این موارد ذکر شده است و نمی توان حقیقت را کتمان کرد.قبول دارم که با هجوم اعراب به ایران فرهنگ ما رو به نابودی گرایید و در این هم شکی نیست.من خودم مسلمان و از نوع شیعه آن هستم پس سخنان من به کسی بر نخورد زیرا حرف حق همیشه تلخ است و نمی توان حقیقت را انکار کرد.آری هجوم اعراب به ایران باعث نابود شدن قسمت عمده ای از فرهنگ متمدن ایرانی شد.اما این نکته را باید پذیرفت که آمدن اسلام به ایران و در واقع حمله اعراب به ایران در نابودی فرهنگ متمدن ایرانی به تنهایی نقشی نداشته است بلکه خود ما مردم هم دوست داشتیم تا فرهنگ غلط را بپذیریم و باور کنیم و به آن برسیم.به قول ضرب المثل قدیمی که می گوید: "" گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل"".باید بپذیریم که فرهنگ متمدن قبلی و نازیدن به آن دیگر برای ما فایده ای ندارد.باید سعی کنیم به فرهنگ جدید دست پیدا کنیم و در واقع آدم شویم نه اینکه هنوز که هنوز است فقط درحسرت فرهنگ از دست داده گذشته به سر ببریم.
فرهنگ قبل از اسلام در ایران هم ضعف های عمده ای داشت اما باز هم قابل مقایسه با فرهنگ اعراب وحشی و بادیه نشین و بیابانگرد آن زمان نبود. طبق شواهد تاریخی مردم ایران بسیار متمدن و با فرهنگ بودند و دانشمندان و اندیشمندان بسیاری داشتند. اسلام به خودی خود فرهنگ خوبی داشت اما در دست اعرابی افتاد که تا دیروز دختر زنده به گور میکردند و زنان را برای شهوترانی خود می خواستند و دزد و راهزن بودند و به هر بهانه ای آدم می کشتند.متاسفانه بعد از فوت پیامبر و جانشینی خلفای سه گانه، اسلام راستینی که فرهنگی متعالی داشت و برای برابری بین انسانها و این نکته که ملاک پرهیزگاری به تقوی داشتن است آمده بود کم کم جای خود را به نخوت و غرور و برتری طلبی جاه طلبی و تفرقه بین اعراب داد و این فرهنگ با حمله اعراب به ایران به این مملکت هم وارد شد و حال چه با زور و شمشیر و چه با اشتیاق بین این مردم رواج پیدا کرد و تا به امروز هنوز هم پابرجاست و روز به روز هم بیشتر می شود.
فرهنگی که متاسفانه ارزشی برای جان انسانها قائل نیست و همیشه و در همه حال به عقاید و افکار دیگران کار دارد و همیشه به جای خدا و آفریدگار بی همتا خود را قرار می دهد و قضاوت کرده و حکم می دهد و جان انسانها را به بهانه قبول نداشتن عقاید حاکمان وقت به راحتی میگیرد.این فرهنگ جزئی از رگ و ریشه و خون ما ایرانیان شده و اگر تاریخ را به دقت بخوانیم می بینیم در همه عرصه های تاریخی این فرهنگ در بین حاکمان ما وجود داشته و دارد و خواهد داشت. متاسفانه به دلیل افیون بودن دین در بین مردم ایران این فرهنگ روز به روز بیشتر جای خود را در بین مردم ما می گیرد و تعصبات شدید و کورکورانه مذهبی ناشی از این فرهنگ غلط اجتماعی است.
این سخنان را نگفتم که بخواهم بگویم دیندار بودن و اعتقاد داشتن به دین خاصی کار غلطی است و نباید روی دین خود تعصب داشته باشیم.نه اینطور نیست.اتفاقا باید روی دین خود و شعائر دینی خود و تفکر خود تعصب داشته باشیم اگر به آن دین و تفکر واقعا معتقد هستیم.فقط باید یاد بگیریم که به عقاید دیگران چه درست و چه غلط احترام بگذاریم. هر کسی آزاد است که فکر و عقیده مختص به خود را داشته باشد و به من و شما و دیگران ربطی ندارد که چه فکر و عقیده ای داریم.تا زمانی که عقیده ما به دیگران لطمه نمی زند و خطری برای جان انسانها ندارد، حق داریم از این آزادی فکری و عقیدتی و در واقع این آزادی بیان استفاده کنیم.
بیاییم از ابتدای این سال جدید طرز نگاهمان را جدای از طرز فکر حاکمانمان کنیم و به انسانها عشق بورزیم و به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم و برای جان انسانها این اشرف مخلوقات ارزش قائل باشیم
فرهنگ قبل از اسلام در ایران هم ضعف های عمده ای داشت اما باز هم قابل مقایسه با فرهنگ اعراب وحشی و بادیه نشین و بیابانگرد آن زمان نبود. طبق شواهد تاریخی مردم ایران بسیار متمدن و با فرهنگ بودند و دانشمندان و اندیشمندان بسیاری داشتند. اسلام به خودی خود فرهنگ خوبی داشت اما در دست اعرابی افتاد که تا دیروز دختر زنده به گور میکردند و زنان را برای شهوترانی خود می خواستند و دزد و راهزن بودند و به هر بهانه ای آدم می کشتند.متاسفانه بعد از فوت پیامبر و جانشینی خلفای سه گانه، اسلام راستینی که فرهنگی متعالی داشت و برای برابری بین انسانها و این نکته که ملاک پرهیزگاری به تقوی داشتن است آمده بود کم کم جای خود را به نخوت و غرور و برتری طلبی جاه طلبی و تفرقه بین اعراب داد و این فرهنگ با حمله اعراب به ایران به این مملکت هم وارد شد و حال چه با زور و شمشیر و چه با اشتیاق بین این مردم رواج پیدا کرد و تا به امروز هنوز هم پابرجاست و روز به روز هم بیشتر می شود.
فرهنگی که متاسفانه ارزشی برای جان انسانها قائل نیست و همیشه و در همه حال به عقاید و افکار دیگران کار دارد و همیشه به جای خدا و آفریدگار بی همتا خود را قرار می دهد و قضاوت کرده و حکم می دهد و جان انسانها را به بهانه قبول نداشتن عقاید حاکمان وقت به راحتی میگیرد.این فرهنگ جزئی از رگ و ریشه و خون ما ایرانیان شده و اگر تاریخ را به دقت بخوانیم می بینیم در همه عرصه های تاریخی این فرهنگ در بین حاکمان ما وجود داشته و دارد و خواهد داشت. متاسفانه به دلیل افیون بودن دین در بین مردم ایران این فرهنگ روز به روز بیشتر جای خود را در بین مردم ما می گیرد و تعصبات شدید و کورکورانه مذهبی ناشی از این فرهنگ غلط اجتماعی است.
این سخنان را نگفتم که بخواهم بگویم دیندار بودن و اعتقاد داشتن به دین خاصی کار غلطی است و نباید روی دین خود تعصب داشته باشیم.نه اینطور نیست.اتفاقا باید روی دین خود و شعائر دینی خود و تفکر خود تعصب داشته باشیم اگر به آن دین و تفکر واقعا معتقد هستیم.فقط باید یاد بگیریم که به عقاید دیگران چه درست و چه غلط احترام بگذاریم. هر کسی آزاد است که فکر و عقیده مختص به خود را داشته باشد و به من و شما و دیگران ربطی ندارد که چه فکر و عقیده ای داریم.تا زمانی که عقیده ما به دیگران لطمه نمی زند و خطری برای جان انسانها ندارد، حق داریم از این آزادی فکری و عقیدتی و در واقع این آزادی بیان استفاده کنیم.
بیاییم از ابتدای این سال جدید طرز نگاهمان را جدای از طرز فکر حاکمانمان کنیم و به انسانها عشق بورزیم و به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم و برای جان انسانها این اشرف مخلوقات ارزش قائل باشیم