رژیم اسلامی فکر میکرد با ایجاد نهادهای پوشالی به نام (امور تربیتی)در مدارس و تزریق ایدِئولوژی پوسیده اسلامی به فرزندان ما در مدارس که آنها را مجبور میکرد نماز بخوانند و روزه بگیرند و زنده باد رهبر بگویند میتواند نسل جوان را برای خود ذخیره کند.وقتی جباران اسلامی حاکم بر ایران از سال 70 به بعد متوجه شدند که کوشش برای قالبی بار آوردن بچه های مدرسه;آب در هاون کوفتن است و همین بچه ها وقتی بزرگ میشوند به مظاهر استبداد اسلامی بر میخورند و ذهن خود را از آموزشهای مذهبی رژیم پاک میکنند,تعادلش را از دست داد.تعادل به این دلیل از دست رفت که اطلاعات رژیم نشان میداد مطالبه جوانان و نوجوانان,در برخورد با تنگناها و دیواره استبدادی رژیم از طرفی,و به تنگ آمدن ایشان از جامعه بسته اسلامی از طرف دیگر,میتواند زمینه ساز اعتراض هایی باشد که در تکامل خود راه قیام را خواهد پیمود.در مرحله بعد که بازی دوم خوداد 76 باشد رژیم درمانده اسلامی برای مهار کردن خشم و خروشی که در جوانان موج میزد,سید محمد خاتمی را با لبی خندان و انبانی از شعارهای طرفدار جوانان,به میدان راند.در این مرحله ,رژیم اسلامی با موجی از اعتراض های دانش آموزی و دانشجویی روبرو شد .با این حال در مرحله دوم باز هم راه نجات همان خاتمی بود ,دوباره او را با وقاحت راهی میدان کرد تا با طرفداری لفظی از جوانان و مطالبات ایشان ,مهلکه ای به نام انتخابات را از سر بگذراند و ظاهر قضیه این بود که با جعل رای و جعل آمار,این مرحله را از سر گذرانده است اکنون که هنوز چند ماهی بیش از مرحله دوم نگذشته است جوانان و نوجوانان ما با شعار قاطع مرگ بر جمهوری اسلامی به خیابان ها ریخته اند و نسبت به سرکوب گران و مجموعه رژیم,موضع تعرضی و تهاجمی گرفته اند . در تاثیر تظاهرات تعرضی و پیگیر و مصمم جوانان ایران نه تنها وزارت اطلاعات رژیم به هم ریخته بلکه تناقضات درونی حاکمیت به شدت تشدید شده است.به نظر نمیرسد که جمهوری اسلامی سلامت از قیام جوانان بگذرد.اگر مسلمانان حاکم بنا به خصلتهای وحشیانه اسلامی خود توانسته اند دو نسل را سرکوب کنند نسل سوم دست به دست مبارزان بازمانده از دو نسل پیشین پاسخ نهایی را به این حکومت خواهد داد
بهادر