سی سال پیش یعنی درست 10 فروردینماه سال 1358 مردم ایران و البته کسانی که واجد شرایط اخذ رأی بودند در چنین روزی به پای صندوقهای رأی رفتند و در همه پرسی و رفراندومی که برگزار شده بود شرکت کرده و به جمهوری اسلامی رأی آری دادند و طبق آمار منتشر شده در روز دوازدهم(12) فروردینماه سال 1358 اینطور بیان شد که 2/98 درصد رأی دهندگان به جمهوری اسلامی رأی مثبت یا آری داده اند و حکومت از این روز به بعد در ایران، حکومت جمهوری اسلامی شد و روز 12 فروردینماه 1358 نام روز جمهوری اسلامی را به خود گرفت.
اینکه این آمار منتشر شده چقدر با واقعیت تطابق دارد و اصولا چرا باید رفراندومی به این مهمی که سرنوشت یک ملت با این تاریخ کهن را در بر خواهد گرفت بدینگونه و به صورت دو گزینه ایه (آری) یا (نه) برگزار شود و چرا اصلا نام دیگری از روشهای حکومتی دیگر به میان نیامده و فقط و فقط روی واژه جمهوری اسلامی " آری یا نه" تکیه شده مسئله ای است که قابل تأمل است و فعلا خارج از بحث می باشد چون به ریشه یابی و کنکاش زیاد و دقیقی نیاز دارد و متخصصین امر خود را می طلبد، اما این نکته قابل انکار نیست که همه گروه ها اعم از اسلامیست ها و مارکسیست ها و جبهه ملی و گروه های دیگر و اکثریت آحاد جامعه در آن زمان به علت تبلیغات و شعارهای اغلب غیر واقعی اسلام گرایان واقعا مسح شده و از خود بی خود شده بودند و بسیاری از کسانی که حتی معنای واقعی واژه جمهوری اسلامی را هم نمیدانستند به پای صندوق ها رفتند و رأی آری دادند و فقط می خواستند تا به حکومت پادشاهی در ایران خاتمه بدهند.
واژه جمهوری اسلامی از دو کلمه جمهوری و اسلامی شکل گرفته است.در فرهنگ لغت دهخدا در مورد معنای لغت جمهوری اینگونه تفسیر کرده است که:
" طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخابمیشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکوروجمهوریخواه است .امروزه در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت ورئیس آن رئیس جمهور خوانده شود و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مزبور استعمال می شود."
در مورد لغت اسلامی هم که مشکلی نیست و به معنای منسوب و وابسته به اسلام می باشد.پس جمهوری اسلامی یعنی طرز حکومتی که رییس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود و زمام امور حکومت بدست نمایندگان انتخابی ملت می باشد و چون اسلامی است پس حتما قوانین این حکومت بر پایه قوانین اسلام پیاده شده و کشوری اسلامی میباشد.
با بررسی تاریخ اسلام و حکومت در کشورهای مسلمان در خواهیم یافت که چقدر این واژه جمهوری اسلامی اشتباه بوده و این ترکیب غلط میباشد. در تاریخ اسلام تا جایی که من اطلاع دارم حکومت به صورت شورایی بوده است یعنی اینکه هر قبیله که از چندین خانواده تشکیل میشده ثروتمند ترین و قوی ترین خانواده خود را به عنوان رییس قبیله به دیگران تحمیل میکرده و بقیه هم چون ضعیف بوده اند سر فرود می آورده اند و اطاعت میکرده اند.سپس از بین این رؤسا دوباره کسی که از همه ثروتمند تر و قویتر بوده است خود را به عنوان حاکم تحمیل میکرده و بقیه قبایل هم بایستی از او اطاعت محض میکرده اند و البته رییس هر قبیله در کار و امور قبیله اش آزاد بوده و فرمانروایی میکرده اما همه زیر نظر حکومت مرکزی و زیر نظرهمان رییس بزرگ یا حاکم شرع بوده اند و مردم نقشی در تعیین حاکمان خویش نداشته اند.
همین حالا هم در کشورهای عربی امیر نشین حاشیه خلیج فارس و در کشور امیرنشین عربستان و اردن و بعضی جاهای دیگر که مسلمان هستند حکومت به همین صورت شورایی می باشد و البته مجلس هم دارند که نمایندگان این مجالس همگی از اقوام و آشنایان همان حاکمان و رؤسای قبایل می باشند و از بزرگان حکومتی هستند و در واقع این مجلس ها فرمالیته می باشد و حرف آخر را حاکم شرع میزند. حتی در کشورهای عربی هم که نام جمهوری را یدک میکشند و رییس جمهور دارند این رییس جمهور مادام العمری می باشد و تا دم مرگ حکومت میکند و این حکومتها به جای جمهوری بیشتر دیکتاتوری هستند و رییس جمهور در واقع همان رهبر و حاکم شرع میباشد و مردم نقشی در رابطه با تعیین حاکمانشان ندارند و مجلس در این کشورها هم فرمالیته می باشد مثل سوریه و مصر و عراق زمان صدام.
البته کشورهایی هم داریم که نام جمهوری اسلامی را دارند اما این واژه در این کشورها بیشتر فقط یک نام است و طرز حکومت در این کشورها هیچ شباهتی به کشورهای اسلامی و حاکمیت اسلامی ندارد مثل افغانستان و پاکستان و مالزی و غیره.....
پس می بینیم که اسلام کلا با جمهوریت منافات دارد چون جمهوری حکومت مردم بر مردم است و مردم خود حاکم خویش را انتخاب میکنند اما در اسلام حکومت شوراییست و مردم نقشی در این بازی سیاسی بازی نمکینند و مردم نمی توانند حاکم خویش را خود انتخاب کنند.
حال میرسیم به حکومت جهموری اسلامی ایران. این حکومت به اصطلاح جمهوری که هم رییس جمهور دارد و هم مجلس اساسا بر پایه ولایت مطلقه فقیه بنا شده است و ولی فقیه در واقع همان حاکم شرع در اسلام میباشد پس به طور کلی
اولا مردم هیچ نقشی در انتخاب ولی فقیه ندارند ، نداشته اند و نخواهند داشت.
دوم اینکه در این حکومت به اصطلاح جمهوری حرف آخر را ولی فقیه میزند نه نمایندگان مجلس فرمالیته این حکومت.
سوم اینکه طبق قوانین فقه ولی فقیه یعنی نماینده خدا بر زمین و نماینده خدا بر زمین هم توسط مردم انتخاب نمیشود، نشده و نخواهد شد.
چهارم اینکه قوانینی که در مجلس این کشور پایه ریزی می شود همگی در چهارچوب قوانین اسلام و بر اساس آیات قرآن و احادیث اهل بیت میباشد و دیدیم که کلا اسلام با حکومت مردم بر مردم یا همان جمهوری منافات دارد چون در اسلام حاکم شرع است که حرف آخر را میزند و مردم و حکومت در واقع طبق نظر ایشان هستند.
پنجم اینکه در اینجا هم ولی فقیه مادام العمر حکومت میکند و کسی نمیتواند او را برکنار کرده یا بازخواست نماید و در واقع رییس جمهور و مجلس در ایران کاره ای نیستند و بیشتر فرمالیته هستند.
و نکات بسیار دیگری در همین رابطه که از حوصله بحث خارج میباشد........
پس می بینیم که حکومت ایران به درستی حکومتی ظاهرا اسلامیست و مانند حکومت حاکم شرع در کشورهایی عربی دیگر که آنها نیز مسلمان میباشند حکومت میشود و در واقع با داشتن مجلس خبرگان که همگی نمایندگانش از فقها هستند به همان حالت شورایی اداره می شود و دارای حاکم شرع می باشد و بر اساس ولایت مطلقه فقیه حاکمیت می شود. پس بهتر نیست حالا که حکومت ایران به صورت جمهوری اداره نمی شود و بعد از سی سال که نام جمهوری را با خود یدک میکشیم این نام را از این طرز حکومت برداریم و آبرومندانه عنوان "حکومت اسلامی ایران" را جایگزین آن کنیم؟؟؟
در پایان این پست به خاطر رفراندوم روز 12 فروردین سال ١٣۵٨ که روز جمهوری اسلامی در تقویم ما نام گرفته است و به خاطر انتخابی که سی سال پیش پدران و مادران ما کردند عینا و به طور کامل گوشه ای از سخنرانی آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز 12 بهمن ماه سال 1357 در بهشت زهرا را می نویسم و اولا چون ایشان ولی فقیه بوده اند و مرجع تقلید و در مکتب فقه ، ولی فقیه ، حجت خدا بر زمین است پس گفته ها و سخنان ایشان و رعایت آن بر ملت مسلمان ایران واجب میباشد و همچنین طبق گفته های آیت الله خمینی آیا نسل امروز ایران آزادی حق انتخاب سرنوشت خود را ندارد؟؟؟آیا پس از سی سال زمان تغییر سرنوشت نسل امروز ایران نرسیده است؟؟؟ آیا اینطور نیست؟؟؟؟
" لاکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند ولو تمامشان به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد ، به چه حقی ملت 50 سال پیش ازین ، سرنوشت ملت بعد را معین میکنند؟؟؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.
ما در زمان سابق، فرض بفرمایید زمان اول قاجاریه نبودیم ، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندومی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند اما رای مثبت دادند بر آغا محمدخان قجر و اون سلاطینی که بعدها می آیند ، در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود هیچ یک از ما زمان آغا محمدخان را ادراک نکرده ایم.
اون اجداد ما که رای دادن برای سلطنت قاجاریه به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟؟؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.
ملت در 100 سال پیش ازین 150 سال پیش ازین یک ملتی بوده است یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته اند ولی اون اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی رو بر ما مسلط کند ""
اینکه این آمار منتشر شده چقدر با واقعیت تطابق دارد و اصولا چرا باید رفراندومی به این مهمی که سرنوشت یک ملت با این تاریخ کهن را در بر خواهد گرفت بدینگونه و به صورت دو گزینه ایه (آری) یا (نه) برگزار شود و چرا اصلا نام دیگری از روشهای حکومتی دیگر به میان نیامده و فقط و فقط روی واژه جمهوری اسلامی " آری یا نه" تکیه شده مسئله ای است که قابل تأمل است و فعلا خارج از بحث می باشد چون به ریشه یابی و کنکاش زیاد و دقیقی نیاز دارد و متخصصین امر خود را می طلبد، اما این نکته قابل انکار نیست که همه گروه ها اعم از اسلامیست ها و مارکسیست ها و جبهه ملی و گروه های دیگر و اکثریت آحاد جامعه در آن زمان به علت تبلیغات و شعارهای اغلب غیر واقعی اسلام گرایان واقعا مسح شده و از خود بی خود شده بودند و بسیاری از کسانی که حتی معنای واقعی واژه جمهوری اسلامی را هم نمیدانستند به پای صندوق ها رفتند و رأی آری دادند و فقط می خواستند تا به حکومت پادشاهی در ایران خاتمه بدهند.
واژه جمهوری اسلامی از دو کلمه جمهوری و اسلامی شکل گرفته است.در فرهنگ لغت دهخدا در مورد معنای لغت جمهوری اینگونه تفسیر کرده است که:
" طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخابمیشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکوروجمهوریخواه است .امروزه در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت ورئیس آن رئیس جمهور خوانده شود و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مزبور استعمال می شود."
در مورد لغت اسلامی هم که مشکلی نیست و به معنای منسوب و وابسته به اسلام می باشد.پس جمهوری اسلامی یعنی طرز حکومتی که رییس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود و زمام امور حکومت بدست نمایندگان انتخابی ملت می باشد و چون اسلامی است پس حتما قوانین این حکومت بر پایه قوانین اسلام پیاده شده و کشوری اسلامی میباشد.
با بررسی تاریخ اسلام و حکومت در کشورهای مسلمان در خواهیم یافت که چقدر این واژه جمهوری اسلامی اشتباه بوده و این ترکیب غلط میباشد. در تاریخ اسلام تا جایی که من اطلاع دارم حکومت به صورت شورایی بوده است یعنی اینکه هر قبیله که از چندین خانواده تشکیل میشده ثروتمند ترین و قوی ترین خانواده خود را به عنوان رییس قبیله به دیگران تحمیل میکرده و بقیه هم چون ضعیف بوده اند سر فرود می آورده اند و اطاعت میکرده اند.سپس از بین این رؤسا دوباره کسی که از همه ثروتمند تر و قویتر بوده است خود را به عنوان حاکم تحمیل میکرده و بقیه قبایل هم بایستی از او اطاعت محض میکرده اند و البته رییس هر قبیله در کار و امور قبیله اش آزاد بوده و فرمانروایی میکرده اما همه زیر نظر حکومت مرکزی و زیر نظرهمان رییس بزرگ یا حاکم شرع بوده اند و مردم نقشی در تعیین حاکمان خویش نداشته اند.
همین حالا هم در کشورهای عربی امیر نشین حاشیه خلیج فارس و در کشور امیرنشین عربستان و اردن و بعضی جاهای دیگر که مسلمان هستند حکومت به همین صورت شورایی می باشد و البته مجلس هم دارند که نمایندگان این مجالس همگی از اقوام و آشنایان همان حاکمان و رؤسای قبایل می باشند و از بزرگان حکومتی هستند و در واقع این مجلس ها فرمالیته می باشد و حرف آخر را حاکم شرع میزند. حتی در کشورهای عربی هم که نام جمهوری را یدک میکشند و رییس جمهور دارند این رییس جمهور مادام العمری می باشد و تا دم مرگ حکومت میکند و این حکومتها به جای جمهوری بیشتر دیکتاتوری هستند و رییس جمهور در واقع همان رهبر و حاکم شرع میباشد و مردم نقشی در رابطه با تعیین حاکمانشان ندارند و مجلس در این کشورها هم فرمالیته می باشد مثل سوریه و مصر و عراق زمان صدام.
البته کشورهایی هم داریم که نام جمهوری اسلامی را دارند اما این واژه در این کشورها بیشتر فقط یک نام است و طرز حکومت در این کشورها هیچ شباهتی به کشورهای اسلامی و حاکمیت اسلامی ندارد مثل افغانستان و پاکستان و مالزی و غیره.....
پس می بینیم که اسلام کلا با جمهوریت منافات دارد چون جمهوری حکومت مردم بر مردم است و مردم خود حاکم خویش را انتخاب میکنند اما در اسلام حکومت شوراییست و مردم نقشی در این بازی سیاسی بازی نمکینند و مردم نمی توانند حاکم خویش را خود انتخاب کنند.
حال میرسیم به حکومت جهموری اسلامی ایران. این حکومت به اصطلاح جمهوری که هم رییس جمهور دارد و هم مجلس اساسا بر پایه ولایت مطلقه فقیه بنا شده است و ولی فقیه در واقع همان حاکم شرع در اسلام میباشد پس به طور کلی
اولا مردم هیچ نقشی در انتخاب ولی فقیه ندارند ، نداشته اند و نخواهند داشت.
دوم اینکه در این حکومت به اصطلاح جمهوری حرف آخر را ولی فقیه میزند نه نمایندگان مجلس فرمالیته این حکومت.
سوم اینکه طبق قوانین فقه ولی فقیه یعنی نماینده خدا بر زمین و نماینده خدا بر زمین هم توسط مردم انتخاب نمیشود، نشده و نخواهد شد.
چهارم اینکه قوانینی که در مجلس این کشور پایه ریزی می شود همگی در چهارچوب قوانین اسلام و بر اساس آیات قرآن و احادیث اهل بیت میباشد و دیدیم که کلا اسلام با حکومت مردم بر مردم یا همان جمهوری منافات دارد چون در اسلام حاکم شرع است که حرف آخر را میزند و مردم و حکومت در واقع طبق نظر ایشان هستند.
پنجم اینکه در اینجا هم ولی فقیه مادام العمر حکومت میکند و کسی نمیتواند او را برکنار کرده یا بازخواست نماید و در واقع رییس جمهور و مجلس در ایران کاره ای نیستند و بیشتر فرمالیته هستند.
و نکات بسیار دیگری در همین رابطه که از حوصله بحث خارج میباشد........
پس می بینیم که حکومت ایران به درستی حکومتی ظاهرا اسلامیست و مانند حکومت حاکم شرع در کشورهایی عربی دیگر که آنها نیز مسلمان میباشند حکومت میشود و در واقع با داشتن مجلس خبرگان که همگی نمایندگانش از فقها هستند به همان حالت شورایی اداره می شود و دارای حاکم شرع می باشد و بر اساس ولایت مطلقه فقیه حاکمیت می شود. پس بهتر نیست حالا که حکومت ایران به صورت جمهوری اداره نمی شود و بعد از سی سال که نام جمهوری را با خود یدک میکشیم این نام را از این طرز حکومت برداریم و آبرومندانه عنوان "حکومت اسلامی ایران" را جایگزین آن کنیم؟؟؟
در پایان این پست به خاطر رفراندوم روز 12 فروردین سال ١٣۵٨ که روز جمهوری اسلامی در تقویم ما نام گرفته است و به خاطر انتخابی که سی سال پیش پدران و مادران ما کردند عینا و به طور کامل گوشه ای از سخنرانی آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز 12 بهمن ماه سال 1357 در بهشت زهرا را می نویسم و اولا چون ایشان ولی فقیه بوده اند و مرجع تقلید و در مکتب فقه ، ولی فقیه ، حجت خدا بر زمین است پس گفته ها و سخنان ایشان و رعایت آن بر ملت مسلمان ایران واجب میباشد و همچنین طبق گفته های آیت الله خمینی آیا نسل امروز ایران آزادی حق انتخاب سرنوشت خود را ندارد؟؟؟آیا پس از سی سال زمان تغییر سرنوشت نسل امروز ایران نرسیده است؟؟؟ آیا اینطور نیست؟؟؟؟
" لاکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند ولو تمامشان به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد ، به چه حقی ملت 50 سال پیش ازین ، سرنوشت ملت بعد را معین میکنند؟؟؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.
ما در زمان سابق، فرض بفرمایید زمان اول قاجاریه نبودیم ، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندومی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند اما رای مثبت دادند بر آغا محمدخان قجر و اون سلاطینی که بعدها می آیند ، در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود هیچ یک از ما زمان آغا محمدخان را ادراک نکرده ایم.
اون اجداد ما که رای دادن برای سلطنت قاجاریه به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟؟؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.
ملت در 100 سال پیش ازین 150 سال پیش ازین یک ملتی بوده است یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته اند ولی اون اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی رو بر ما مسلط کند ""